- خواننده : همایون شجریان
- نام قطعه : رودابه و زال
- تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۲
- دسته بندی : تک آهنگ
دانلود آهنگ همایون شجریان رودابه و زال
در این لحظه شنونده ترانه بینظیر رودابه و زال با صدای گوشنواز همایون شجریان در رسانه ریتمی باشید.
Homayoun Shajarian – Roodabeh Va Zal
دانلود تمامی آهنگ های همایون شجریان
متن آهنگ رودابه و زال
یکی پادشه بود مهراب نام
زبردست و با گنج و گسترده کام
ببالا بکردار آزاده سرو
برخ چون بهار و برفتن تذرو
چو آگه شد از کار دستان سام
ز کابل بیامد بهنگام بام
♫♪●♫●♪♫
چو آگه شد از کار دستان سام
ز کابل بیامد بهنگام بام
یکی نامدار از میان مهان
چنین گفت با پهلوان جهان
پس پرده او یکی دختر است
که رویش ز خورشید نیکوتر است
♫♪●♫●♪♫
ز سرتا بپایش بکردار عاج
برخ چون بهشت و ببالای ساج
دو چشمش بسان دو نرگس بباغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
بهشتیست سرتاسر آراسته
پر آرایش و رامش و خواسته
♫♪●♫●♪♫
برآورد مر زال را دل بجوش
چنان شد کز او رفت آرام و هوش
دل زال یکباره دیوانه گشت
خرد دور شد، عشق فرزانه گشت
بهشتیست سرتاسر آراسته
پر آرایش و رامش و خواسته
♫♪●♫●♪♫
بپرسید سین دخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عنّاب را
چه مردیست آن پیرسر پور سام
همی تخت یاد آیدش یا کنام
بپرسید سین دخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عنّاب را
♫♪●♫●♪♫
چنین داد مهراب پاسخ بدوی
که ای سرو سیمین بر ماه روی
که ای سرو سیمین بر ماه روی
دل شیر نر دارد و زور پیل
دو دستش بکردار دریای نیل
چو برگاه باشد زرافشان بود
♫♪●♫●♪♫
چو در جنگ باشد سرافشان بود
سپیدی مویش بزیبد همی
تو گوئی که دلها فریبد همی
سپیدی مویش بزیبد همی
تو گوئی که دلها فریبد همی
چو بشنید رودابه این گفت و گوی
♫♪●♫●♪♫
برافروخت، گلنارگون گشت روی
دلش گشت پر آتش از مهر زال
وزو دور شد خورد و آرام و هال
که من عاشقی ام چو بحر دمان
ازو بر شده موج بر آسمان
پر از مهر زال است روشن دلم
♫♪●♫●♪♫
بخواب اندر اندیشه زو نگسلم
دل و جان و هوشم پر از مهر اوست
شب و روزم اندیشه چهر اوست
نه قیصر بخواهم نه خاقان چین
نه از تاجداران ایران زمین
چو خورشید تابنده شد ناپدید
♫♪●♫●♪♫
در حجره بستند و گم شد کلید
برآمد سیه چشم گلرخ ببام
چوسرو سهی بر سرش ماه تام
چو از دور دستان سام سوار
پدید آمد این دختر نامدار
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
♫♪●♫●♪♫
که شاد آمدی ای جوانمرد راد
چو خورشید تابنده شد ناپدید
در حجره بستند و گم شد کلید
برآمد سیه چشم گلرخ ببام
چوسرو سهی بر سرش ماه تام
چو از دور دستان سام سوار
♫♪●♫●♪♫
پدید آمد این دختر نامدار
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
که شاد آمدی ای جوانمرد راد
کمندی گشاد او ز گیسو بلند
که از مشک از آنسان نپیچی کمند
کمند از رهی بستد و داد خم
♫♪●♫●♪♫
بیفکند بالا نزد هیچ دم
ز دیدنش رودابه می نارمید
به دو دیده در وی همی بنگرید
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
که شاد آمدی ای جوانمرد راد
♫♪●♫●♪♫
فروغ رخش را که جان برفروخت
در او بیش دید و دلش بیش سوخت
چنین تا سپیده برآمد زجای
تبیره برآمد ز پرده سرای
تبیره برآمد ز پرده سرای
تبیره برآمد ز پرده سرای